آخرین اخبار
کد مطلب: 77500
باخت هويتي غرب در سوريه، درسي که اوباما فراموش نمي‌کند
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 702

 


 به گزارش سلام لردگان، سخنان اخير امير قطر مبني بر اينکه نمي‌توان دولت اسد را با قدرت نظامي از قدرت برکنار کرد بازتاب گسترده‌اي در رسانه‌ها يافت اما در کنار اين جمله امير قطر يک نکته ديگر را نيز گفت. وي با لحن خاص خودش که لحن تمام کشورهاي حامي معارضه سوريه است، خواست چنين القا کند که آمريکا ديگر حمايت لازم را از معارضان سوري نمي‌کند و به بقاي حکومت اسد رضايت داده است.

آنچه امير قطر به دنبال بيان آن است، در واقع عدم حمايت از تروريست‌هاي سوريه توسط سران کاخ سفيد نيست. واشنگتن در 2.5 سال فتنه سوريه، آن‌قدر که در توان داشته به کمک تروريست‌ها شتافته است و سران قطر و عربستان بيش از هرکس ديگري اين واقعيت را دريافته‌اند. آن‌قدر سلاح و پول به ارتش آزاد سوريه و شوراي ملي داده شده که براي سرنگون کردن چند حکومت کافي باشد. آنچه امير قطر تلويحا بيان کرده، نااميدي واشنگتن از معارضه سوري است.

اوباما به دو دليل حق دارد از معارضه سوري نااميد و سرخورده باشد:

اول، در ميدان نبرد آنچه بايد از تروريست‌ها ديده شود، ديده نشد. تروريست‌ها به منابع مختلف مالي و تسليحاتي دسترسي داشتند اما در عمل توان پيروزي در يک جنگ نامتقارن عليه ارتش کلاسيک سوريه را نيافتند. در مقاطعي، استفاده از تاکتيک‌هاي جنگ‌هاي نامتقارن توانست ارتش سوريه را در فشار قرار دهد چرا که ارتش کلاسيک سوريه نه براي چنين جنگ‌هايي بلکه براي تقابل با اسرائيل خود را آماده کرد.

با ورود رزمندگان حزب‌الله لبنان به ميدان سوريه که با هماهنگي دولت قانوني سوريه صورت گرفت، اين ضعف ارتش سوريه از ميان رفت. رزمندگان حزب‌الله نيروهاي خبره رزم‌هاي چريکي هستند که وصف آنها را بايد از آن دسته سربازان اسرائيلي شنيد که در جنگ 33 روزه سال 2006، با آنها مواجه شدند. ورود نيروهاي حزب‌الله عملا بازي را در جنگ نامتقارن تغيير داد و يک ارتش کلاسيک در کنار يک بازوي نبرد نامتقارن قرار گرفت. جمع اين دو توان‌مندي تروريست‌ها را از قصير و قلمون عقب راند.

دوم که شايد مهم‌تر باشد، نااميدي هويتي اوباما از معارضه سوري بود. ارتش آزاد و ساير گروه‌هاي سکولار که در بدو فتنه از قدرت برتر برخوردار بودند، اکنون در ميان معارضين تقريبا هيچ‌کاره‌اند. آنان که در ميدان نبرد معارضه را نمايندگي مي‌کنند، عموما گروه‌هاي سلفي‌اي هستند که نه به دنبال تشکيل يک کشور مبتني بر ارزش‌هاي غربي و متحد غرب، بلکه به دنبال ايجاد امارت اسلامي هستند که مبناي آن برداشت سلفي‌ها از شريعت است.

نکته جالب‌تر آنکه، آن‌گونه که فارين پاليسي در يکي از گزارش‌هاي خود از سوريه مي‌گويد، در بين نيروهاي سلفي حاضر در سوريه حتي يک برداشت واحد از شريعت نيز وجود ندارد. داعش، جبهه اسلامي و جبهه نصره، هرکدام براي خود باورهاي مجزايي از شريعت دارند و در مناطق تحت کنترل خود بر اساس آن عمل مي‌کنند.

با اين وصف، هويتي که امروز تروريست‌هاي سوريه از خود بروز مي‌دهند با هويتي که واشنگتن در ابتدا به‌دنبال آن بود تفاوت دارد. اين تروريست‌ها بر مبناي ايدئولوژي خود نه تنها با شيعيان، علويان و اقليت‌هاي مذهبي رفتار درستي ندارند بلکه با نيروهاي غرب‌گرا هم سر سازش ندارند. اين آن چيزي نبود که اوباما و تيم سياست خارجي کشورش خواستار آن باشند.

* درسي که کاخ سفيد بايد بياموزد

طبعا اگر آنچه امير قطر گفته صحيح باشد، مبتني بر تحليل‌هاي متعددي است که بازوهاي تحليل‌گر اوباما به آن رسيده‌اند. اوباما باز هم اگر بخواهد کمک‌هاي بيشتري به تروريست‌هاي سوريه انجام دهد، قادر به انجام اين کار هست اما اگر واقعا خود را کنار کشيده باشد، دچار نوعي سرخوردگي شديد از معارضه سوري است.

شکست در ميدان نبرد تنها علت اين سرخوردگي نيست، هويت برآمده از معارضين نيز مزيد بر علت است. با اين حال نه‌تنها اين مساله در سوريه بايد مورد توجه واشنگتن باشد، بلکه بايد در سراسر خاورميانه در پيش چشم سران کاخ سفيد قرار گيرد.

درس مهم بحران سوريه براي کاخ سفيد آن بود که در خاورميانه نمي‌تواند هويت‌‌ها را به کنترل خود درآورد، بنابراين از هويت‌هايي که سر از جنبش‌ها و جريان‌ها برمي‌آورند، پيش‌بيني لازم را ندارد؛ همان‌طور که از عواقب اشغال عراق پيش‌بيني لازم را نداشت. 

اگرچه هويت معارضان سوري قطعا هويتي غيرقابل تاييد است، اما نشان‌گر آن است که واشنگتن در پروژه هويت‌سازي در سوريه شکست خورده است. اين شکست در سراسر خاورميانه براي واشنگتن قابل تکرار است.

اين بيان بدان معناست که انتظارات مردم خاورميانه از نقش سياسي خود با انتظارات واشنگتن از نقش سياسي آنها هم‌خواني چنداني ندارد و هنجارهاي مدنظر ايالات متحده در خاورميانه آن‌گونه که مدنظر آمريکايي‌هاست، شکل نمي‌گيرد، ولو آنکه به نظر برسد فرهنگ غربي به فرهنگ غالب در بسياري از کشورهاي منطقه تبديل شده است.

خاورميانه همچنان براي ايالات متحده يک عنصر غيرقابل پيش‌بيني است و گاه سرمايه‌گذاري‌ها در آن به رشد دشمنان واشنگتن مي‌انجامند. اين درسي است که اوباما بايد به خاطر بسپارد.

* عليرضا کريمي – کارشناس ارشد مطالعات خاورميانه و شمال آفريقا

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس